و منهم: شیخ امام اوحد، و اندر طریق خود مفرد، ابوالعباس احمدبن محمد الشقانی، رضی الله عنه
اندر فنون علم اصولی و فروعی امام بود، و اندر همه معنی ها رسیده و مشایخ بسیار دیده. و از کبرا و اجلۀ اهل تصوف بود. و راه خود را به فنا عبارت کردی به عبارتی مغلق، و وی بدان عبارت مخصوص بود و دیدم گروهی از جهله که بدان عبارت وی تقلید کردند و شطحیات وی بر دست گرفتند، و تقلید به معنی ناستوده بود، نگر تا به عبارت چگونه باشد.
مرا با وی انسی عظیم بود و وی را بر من شفقتی صادق و اندر بعضی علوم استاد من بود. و هرگز، تا من بودم،از هیچ صنف کسی ندیدم که شرع را به نزدیک وی تعظیم بیشتر از آن بود که به نزدیک وی. از کل موجودات گسسته بود و به جز امام محقق را ازوی فایده ای نبودی اندر دقت عبارتش اندر علم اصول و پیوسته طبعش ازدنیا و عقبی نفور بودی و پیوسته می خروشیدی که: «اشْتهی عدما لاعوْد فیه» و به پارسی گفتی: «هو آدمی را بایستی محال باشد و مرا نیز بایستی محال است، که یقین دانم که آن نباشد؛ و آن، آن است که می بایدم که خداوند تعالی مرا به عدمی برد که هرگز آن عدم را وجود نباشد؛ از آن چه هر چه هست از مقامات و کرامات جمله محل حجاب و بلااند و آدمی عاشق حجاب خود شده. نیستی اندر دیدار بهتر از آرام با حجاب و چون حق جل جلاله هستی است که عدم بر وی روا نیست، چه زیان اندر ملک وی اگر نیستی گرداندم که هرگز مر آن نیستی را هستی نباشد؟»
و این اصلی قوی است اندر صحت فنا. و الله اعلم.